امشب به قصه دل من گوش می کنـــــــــی،
فردا مرا چو قصــــــــــه فراموش می کنــــی!
این در همیشه در صدف روزگـــــــــار نیست!
می گویمت ولی توکجـــــا گوش می کنـی ؟
دستم نمـــــــــی رسد که در آغوش گیرمت!
ای ماه با کــــه دست در آغوش می کنـی ؟
در ساغر تو چیست که با جرعــــه نخست،
هشیارو مست را همه مدهوش می کنی؟
می جوش می زند به دل خم بیـــــــــا ببین!
یادی اگـــــــر زخون سیاووش میکنـــــــــــی!
گر گوش میکنـــــــــی سخنـــــــــی بگویمت!
بهتر زگوهری کــــــه تو در گوش میکنـــــــی!
جام جهـــان زخون دل عاشقــــــان پر است؛
حرمت نگـــــــاه دار اگـــرش نوش می کنـی!
سایه چو شمع شعله در افکنده ای به جمع،
زین داستــــــان که با لب خاموش می کنی!